فهیم دشتی؛ مرد قلم و سنگر-بخش چهارم
صدیق الله توحیدی
بخش چهارم:
نقش دشتی درایجاد فدراسیون ژورنالیستان ونهاد های رسانهیی
دشتی پس از سال های ۲۰۱۳ میلادی پس از آن که آقای کریم خرم جایش را دوباره به داکتر سید مخدوم رهین در وزارت اطلاعات و فرهنگ داد، تلاش گسترده انجام داد تا همهی نهادهای حامی و صنفی خبرنگاران دریک محور جمع شوند. پیش از آن در کابل، اتحادیة آزاد ژورنالیستان، اتحادیه ملی ژورنالیستان، اتحادیه ملی ژورنالیستان و خبرنگاران، انجمن آزاد ژورنالیستان، شورای سرتاسری ژورنالیستان، نی حمایت کننده رسانه های آزاد افغانستان، کمیته مصوونیت خبرنگاران افغان، کمیته دفاع از ژورنالیستان، کابلپرس کلپ، انجمن زنان ژورنالیست، سُوَم انجمن زنان ژورنالیست جنوب آسیا و شمار دیگر از نهاد های حامی و صنفی کار می کردند که گاهی در تقابل باهم نیز قرار میگرفتند.
جریان ها و رجال سیاسی تاثیراتی بر کار نهاد های یادشده داشتند. دشتی که خود در این کش و قوس ها تجارب زیادی داشت، از چند سال قبل تلاش برای همصدایی و همگامی نهاد های رسانهیی درهمکاری با بعضی از همکاران را آغاز کرد. او میخواست که نهادهای حامی و صنفی خبرنگاران باید و فقط کار دادخواهی نموده از جبههگیری سیاسی و قومی بپرهیزند. تنش های زیادی را با دانش کروخیل رئیس خبرگزاری پژواک انجام داد تا ما بالاخره موٌفق شدیم که درسال ۲۰۱۳ میلادی فدراسیون ژورنالیستان و نهاد های رسانهیی کشور را ایجاد نماییم.
تنها شورای ژورنالیستان از عضویت در این فدارسیون خودداری کرد و بعد ها انجمن ژورنالیستان، اتحادیه رادیو تلویزیون ها و انجمن زنان در رادیو تلویزیون ها نیز به آن پیوستند. در انتخابات ۲۰۱۴ ریاست جمهوری، تشنج قومی از طریق رسانه ها شدت بیشتر گرفت و احتمال جنگ قومی محسوس بود. لذا فدراسیون یک صدا از رسانه های کشور خواست که در اوضاع ملتهب انتخابات ریاست جمهوری اصل مسوولیت اجتماعی را رعایت کرده جنگ قومی را دامن نزنند.
دشتی و سایر اعضای فدراسیون جلسهای را در مرکز رسانههای حکومت برگزار کردند که درآن از مدیران اکثر رسانه ها کشور دعوت شده بود. با صدور قطع نامهای خواسته شد، نشراتی که نفرت قومی را دامن میزند متوقف شود. دشتی صحبت جالبی در آن نشست داشت که مدیران رسانه های قومگرا نیز ناگزیر شدند به نشرات نفرتآمیز پایان دهند. طوری که در بالا تذکر رفت فدراسیونی که به همت فهیم دشتی و سایر همکاران تشکیل شده بود برای پایان بخشیدن به خشونت علیه خبرنگاران تلاش های مثمری از ۲۰۱۷-۲۰۲۱ انجام داد. کمیته مشترک رسانه ها و حکومت در ذات خویش یک نهاد معتبری بود که حکومت را مجبور به پاسخگویی میکرد. از این تشکل به عنوان یک تشکل نمونه در سازمان ملل متحد نیز یاد شد.
کمیته های ولایتی کمیته مشترک رسانه ها و حکومت در همه ولایات به ریاست معاون والیان واعضای نهاد های امنیتی و اعضای فدراسیون تشکیل و هر ماه جلسات منظم آن برگزارمیگردید. کمیته مشترک از همه نهاد های امنیتی و دادستانی ماهوار گزارش می گرفت ودر مورد آن تصامیم لازم اتخاذ میکرد.
در این دوره آقای دشتی کار های مثمری را برای احقاق حقوق خبرنگاران افغانستان انجام داد. از جمله تلاش کرد که صندوق حمایت از خبرنگاران اصلاح شده در خدمت خبرنگاران قرار گیرد و پس از چهارسال بالاخره صندوق یاد شده از چنگ چند نفر معدود بیرون شد؛ اما متاسفانه در آستانة بهرهبرداری برای خبرنگاران بود که نظام سقوط کرد و همه چیز به هم خورد. دشتی با تلاش وسیعی که انجام داد نهادهای صنفی وحامی خبرنگاران را از مصیبت قومگرایی نجات بخشید. همه نهاد هایی که مربوط قوم و یا طایفهای بودند یک صدا در کنارهم ایستادند و این سبب شد که مسوولان نهاد های یاد شده که زمانی رقیب هم دیگر بودند، مبدل به دوستان صمیمی و متحد شوند.
همه نهاد های عضو، یک صدا در برابر دولت و طالبان ایستادند و اعلامیه هایی که صادر میشد متن پشتو و فارسی آن توسط احمدضیاء بومیا رئیس سفمای افغانستان و فهیم دشتی قرائت میگردید. این درحالی بود که مدیران اکثر رسانهها نمی خواستند تا طرف اصلیِ طالبان باشند. دشتی، در فدراسیون به صراحت میگفت اگر بیرون از حوزه کار مسلکی ما گرایش های قومی و سیاسی داشته باشیم بحث جدا است؛ اما در داخل فدراسیون و در کار مسلکی دفاع از خبرنگار وآزادی بیان، باید متحد و منسجم و در کنار هم باشیم.
تلاش های دشتی، در جهت ایجاد فدارسیون از سال های ۲۰۱۰ شروع شد و در ۲۰۱۳ میلادی موفق شدیم که نهاد های حامی و صنفی را روی یک پلاتفورم مشخص گرد هم آوریم. دشتی مرد عجیبی بود در کار خبرنگاری و روزنامهنگاری، خبرنگار بیطرف، مسلکی، خبره و در کار سیاست متعهد و وفادار به آرمان هایش بود.
نقش دشتی در سامان بخشیدن اتحادیه ملی ژورنالیستان افغانستان
پس از انتخابات ۲۰۱۴ ریاست جمهوری، آقای فاضل سانچارکی برای باردوم به معینیت نشراتی وزارت اطلاعات فرهنگ منصوب شد و قبل از آن به حیث رئیس اجرایی اتحادیه ملی ژورنالیستان کار میکرد. رئیس عمومی اتحادیه ملی ژورنالیستان عبدالحمید مبارز شخصیت معروف رسانهیی کشور پیشنهاد کرد که رئیس اجرایی اتحادیه آقای دشتی باشد و اعضای کنگره اتحادیه این پیشنهاد را پذیرفت و فهیم دشتی به عنوان رئیس اجرایی اتحادیه کارش را اغاز کرد.
بعد ها آقای مبارز به نسبت کهولت سن به عنوان رییس افتخاری باقی ماند و شهید دشتی به عنوان رئیس عمومی، کار آن اتحادیه را سامان بخشید. اتحادیه ملی ژورنالیستان در طی سال های کار مرحوم دشتی توانست در همه ولایات کشور انتخابات ولایتی برگزار و مسئولان اتحادیه های ولایتی را به صورت انتخابی برگزیند. نمایندهگی های ولایتی فعال شد و چندین پروژه آموزشی را در ولایات کشور از بدخشان تا هرات از خوست تا قندهار برگزار کرد. نقش دشتی در توانمندسازی اتحادیه ملی غیر قابل انکار است. او توانست کار اتحادیه را به سطح سازمان های مشابه در منطقه و جهان برساند و اتحادیه به عنوان نهاد قابل اعتماد فدراسیون جهانی خبرنگاران، گزارشگران بدون مرز وغیره نهاد های بینالمللی توسط نهاد های جهانی شناخته شد.
همچنان اتحادیه در کنار سایر نهاد های جامعه مدنی افغانستان دراکثر دادخواهی های مدنی حضور برجسته داشت و نقش سازندهای را بازی کرد. دشتی در دادخواهی برای فرخنده در کنار سایر نهاد های مدنی حضور پررنگ داشت و در سایر موارد نیز با نهاد های جامعه مدنی همکاری بیشایبهای را انجام داد. دشتی هزینه اتحادیه را از برنامه های اموزشی و حقالعضویت همکاران تمویل میکرد و هیچ گاه به درگاه هیچ قدرتمند، سردمدار و شخصیت سیاسی مراجعه نکرد. او مرد با وقاری بود که قامتش جز در برابر حق در برابر هیچ انسانی دیگر خم نمیشد.
اتحادیه که جز چند کرسی ولوازم مندرس چیز دیگر نداشت، صاحب دفتر وسایل دفتری، کمپیوترها و صفحه انترنتی گردید. حتا گل های صحن اتحادیه را خود پرورش میداد . دشتی درکار دفتری مدیر مؤفق، در کار روزنامه نگاری مستعد و در رفاقت مرد با وفا و دوستداشتنی و در تعهد صادق و راستکار بود.
یاران و سفرهای دشتی
در سال های پسین، عمدتا گروه چهار نفری ما ( من، دشتی شهید، مولانا عبدالله و میرحیدرمطهر) بودیم؛ که در گرفتن مواضع و موقف مشترک برای حفظ ارزش هایی چون آزادی بیان و آزادی رسانهها همکاری و رفت و آمد داشتیم و این رشته مؤدت دوستی مان را چنان تحکیم بخشیده بود که حتا سعی میکردیم درسفرهای رسمی همسفر باشیم. ما سفرهای زیادی در بیست سال گذشته داشتیم که از جمله می توان از سفر به کشور چین، فدراتیف روسیه، هندوستان، جمهوری اسلامی ایران، لهستان، هالند، آلمان، سویدن و ناروی نام برد که خاطرات زیبایی از این سفرها داریم.
در سفری که به جمهوری فدارتیف روسیه داشتیم افزون بر ما چهار نفر، لطف الله نجفی زاده رئیس طلوع نیوز، شریف حسنیار مدیر آریانا نیوز، احمد قریشی رئیس مرکز خبرنگاران افغانستان ، پرویز کاوه مدیر مسوول هشت صبح، محمد زرین رئیس خبرگزاری بخدی و شمار دیگری از مسوولین رسانهها دعوت شده بودیم. این سفر درسال ۲۰۱۰ میلادی صورت گرفت. ما ملآقات هایی با رئیس خبرگزاری روسیه، تلویزیون روسیه امروز، و برخی از رسانه های آن کشور داشتیم. دشتی در این سفر موارد مهمی را در صحبت هایش ابراز مینمود، و تلاش میکرد از خبرنگاران کشور نمایندهگی خوبی کند.
در ملآقاتی که با ضمیرکابلوف نمایندة ویژة روسیه برای افغانستان و پاکستان داشتیم، متوجه شدیم که کابلوف اسلام آباد را در قضایای داخلی افغانستان مقصر نمیداند. هیات ما به کابلوف گفت که روسیه تجربه دشمنی با پاکستان را دارد، اما دوستی با آن کشور خطرناکتر از دشمنی است. کابلوف گفت: روس ها مردم رفیقدوست وصمیمی اند اما هیچ گاه احمق نیستند که خیر و شر خود را تفکیک نتوانند. دشتی درجواب گفت امیدواریم چنین باشد.
در ملآقات با رئیس اتحادیه ملی ژونالیستانِ فدراتیف روسیه از آنها خواستار همکاری دوجانبه گردیدیم؛ رئیس اتحادیه سرتاسری خبرنگاران روسیه به صراحت گفت که آزادی بیانی که امریکا از آن حمایت کند، فریبی بیش نیست و مردم را با این شعار فریب میدهند؛ اما باوجود آن دشتی خواستار همکاری دو جانبه میان دو اتحادیه شد که موصوف پیشنهادات شهید دشتی را پذیرفت، چون روابط افغانستان با روسیه بسیار گرم نبود آن وعدهها عملی نشد.
در سفری که به هالند داشتیم گروه ما به شمول فهیم دشتی در کنفرانسی به نام صلح افغانستان دعوت شدیم که دران سفر احمد سعیدی، اشراق حسینی، استاد رهنورد زریاب، سنجرسهیل، غلام سخی مصباح، لطیف پدرام، شفیق پیام و شماری دیگر نیز حضور داشتند. در این سفر نقش دشتی در انسجام سفر و ملآقات ما با افغانستانی های مقیم امستردام برجسته بود.
یادم هست که دریک نشست از افغانهای مقیم اروپا خواست که به جای نفرت پراگنی قومی، راه وحدت میان شهروندان کشور را پیش گیرند. من و مرحوم دشتی با مولانا عبدالله از امستردام عازم ناروی شدیم تا خانم منیژه باختری سفیر افغانستان در اسلو را ملآقات کنیم.
خانم باختری با لطف زیاد از ما سه نفر پذیرایی کرد و بعد از سپری نمودن دو روز در آنجا ما دوباره برگشتیم به آلمان؛ دشتی که جهت شرکت در کنفرانسی به برلین دعوت شده بود، عازم آن جا شد. من و مولانا بعد از سپری کردن ده روز دوباره عازم کشور شدیم. یادم است که روزی در اسلو به رستورانتی که دریک کشتی تفریحی بود رفتیم. ما فقط چای سبز نوشیدیم، پول آنرا من پرداختم. سه گیلاس چای چند صد کرون شده بود؛ بل آن را در بازگشت به دشتی دادم، گفت: این راچه کنم؟
گفتم (باز در کابل پولش را از داکتر عبدالله بگیرید) من شوخی میکردم؛ اما دشتی به حدی عصبانی و بر افروخته گردید که با صدای بلند گفت: آیا من کدام وقت از دکتر عبدالله پول گرفتهام که چنین می گویید؟ بعد من معذرت خواهی کردم و گفتم منظورم شوخی بود. دشتی حتا عار داشت تا از مامایش دکتر عبدالله کمک بگیرد. در سفر هندوستان که پس از سال ۲۰۱۴ واقع شد، جمعی از مدیران رسانههای کشور به دهلی دعوت شدیم که درآن جمع اسماعیل یون مالک تلویزیون ژوندن و حاجی فضل کریم مالک تلویزیون شمشاد نیز حضورداشتند.
در آن سفر، باری سلام مدیر تلویزیون هفت، پرویز کاوه مدیر روزنامه هشت صبح، میر حیدر مطهر رئیس روزنامه آرمان ملی، مولانا عبدالله، دانش کروخیل بعضی دیگر از رسانهگران و داود سلطانزوی که بعدها سمت شهردار کابل احراز کرد نیز با ما همراه بودند. ما دیدار هایی با معاون ریاست جمهوری هند و وزیر خارجه آن کشورداشتیم و همچنان به نشستی در مرکز مطالعات استراتیژیک هندوستان دعوت شدیم. در ملآقات های قبلی با مقامات کشور هند، شرکت کنندهگان از افغانستان درمورد تنش های قومی و سیاسی در داخل کشور چیزی نگفتند، و ما همه بیشتربر همکاری خبرنگاران دوکشور درعرصه اطلاع رسانی تاکید ورزیدیم.
اما در نشستی که در مرکز مطالعات استراتیژیک هندوستان داشتیم حاجی فضل کریم مالک تلویزیون شمشاد با وجود تسلط بر زبان انگیسی به زبان پشتو صحبت کرد تا همه بدانند که او چه می گوید. او گفت:«هندوستان بعد از سقوط داکتر نجیب الله در کابل خطای بزرگی را مرتکب شد؛ زیرا از یک گروه کوچک تا اخر حمایت کرد در حالی که مردم افغانستان اکثریت شان با آن گروه مخالف بودند. کاش هندوستان درعوض کمک به جبهه متحد شمال با طالبان همکاری میکرد و این اشتباه هند جبران ناپذیراست.» یکی از اعضای دفتر مطالعات استراتیژیک هند گفت: دولت هند همیشه روابطش را با دولت ها برقرار میکند، نه با گروه های شورشی. حکومت استاد ربانی دولت شناخته شده بود و همه سفارت خانه های افغانستان در اختیار حکومت مجاهدین بود، سازمان ملل متحد آن دولت را به رسمیت میشناخت و از جانب دیگر گروه طالبان مستقیم توسط پاکستان حمایت و رهبری میشد؛ لذا هند ناگزیر بود که با دولت رسمی افغانستان تاٌمین ارتباط نموده و ازآن پشتیبانی کند.
بعد از او محمد اسماعیل یون، رئیس تلویزیون ژوندون که در قومگرایی دست کم از حاجی فضل کریم نداشت با بسیار بیادبی و با لهجة تند گفت: «آنهایی را که شما کمک کردید و میکنید، نمیتوانند یک ساعت در مقابل طالبان بجنگند، بازهم به کولاب فرار خواهند کرد؛ باید در کنار اکثریت مردم افغانستان باشید تا در کنار یک گروه کوچک قومی» دشتی تحملش را از دست داد و به زبان انگلیسی گفت: « شما شرم کنید که دسترخوان خود تان را در هر کشوری باز میکنید؛ این مسأله داخلی افغانستان است که ما باید در داخل کشور روی آن صحبت کنیم» من هم دیگر عنان اختیار از دست دادم و گفتم شما از یک طرف خود را تکنوکرات و دموکرات می نامید، و از جانب دیگر همیشه بحث اکثریت واقلیت را مطرح کرده و از کسانی حمایت میکنید که زنان را شلاق میزنند، آموزگاران را گردن میزنند، جوانان و نو جوانان را برای اهداف شان تشویق و ترغیب به انتحار و انفجار میکنند. در افغانستان هیچ قوم اکثریت نیست. این کشور، کشور اقلیت هاست. آنهایی را که شما جنگ سالار می نامید؛ امروز در مجلس نمایندگان قوانین می سازند در حالی که طالبان امروز وحشت میآفرینند .
جنگ سالاران به قول شما (فرماندهان سابق مقاومت) فرزندان شان در همین هندوستان تحصیل می کنند؛ اما طالبان فرزندان شان رابرای فراگیری تکنیک های عمل انتحاری و ساختن بمب به پاکستان میفرستند، بحث هر لحظه بالا می کشید و صداهای مان بلندتر میشد که میزبان هندی وقفه برای نوشیدن چای را اعلام کردند؛ پس از آن جلسات دیگر در مرکز مطالعات استرایژیک هند لغو گردید.
دشتی همان روز با استدلال بسیار منطقی وقوی در حضور محققان هندی طرف را مجاب کرد. دشتی از آدرس افغانستان صحبت می کرد و یون و حاجی فضل کریم از آدرس قومی خودشان، طبیعیست که اعضای جلسه متوجه شدند که حق با کی است. در سفری که به دعوت وزارت امورخارجه روسیه عازم ماسکو شدیم از طرف مرکز مطالعات استراتیژیک وزارت امور خارجه روسیه کنفرانسی درمورد افغانستان و خطر داعش دایر گردید.
درآن سفر مرحوم دشتی تاکید داشت که از نظر ایدیولوژیک فرقی میان طالب و داعش وجود ندارد، فقط تاکتیک ها و نحوة دیدگاه شان در قبال افغانستان و منطقه فرق دارد. این سفر که در سال ۲۰۱۶ صورت گرفت نکتهای جالب داشت که یک پروفیسور دانشگاه ماسکو که خانمی مسن بود با شدت از طالبان دفاع میکرد و گفت:« من با آنها دیدار داشتم آنها ملا های سنتی اند که میخواهند در کشور خود شان حکومت کنند نه این که انقلاب شان را به خارج صادر نمایند».
دشتی در پاسخ به آن خانم گفت: اگر چنین است چرا در کنارشان ناراضیان تاجیکستان، ازبیکستان و سایر کشورهای اسیای میانه حضور داشته و آنها به نفع طالبان میرزمند. بعد از دو سفری که ما به ماسکو داشتیم، حس کردیم که ماسکو روابط حسنهای را با طالبان وپاکستان ایجاد کرده است؛ بعدها طالبان را روسیه به ماسکو دعوت کرد و نشست هایی به کمک روسیه برگزار شد.
در سفری که به جمهوری اسلامی ایران به دعوت انجمن صنفی روزنامه نگاران داشتیم، من حین دیدار از روزنامه محافظه کار« ایران» از مسوول حوادث، آن روزنامه در مورد میزان جرم و جنایت در شهر تهران پرسیدم. مسوول بخش حوادث، روزنامه ایران، گفت: میزان جرایم جنایی بلند است؛ اما مرتکبین آکثراً افغانهای مقیم تهران اند. دشتی برآشفته شد. نفوس تهران و آمار مهاجرین افغانهای مقیم آن شهر را با گراف جرایم محاسبه کرد و بعد گفت: «آقا به اساس گفتة خود تان میزان اندک مهاجران افغانی نمیتوانند که مرتکب آمار بلند جرایم شوند پس شهروندان ایران خود بیشتر مرتکب جرایم جنایی میگردند». آقای رزاق مامون که آن وقت مدیر مسوول روزنامه “پیمان” چاپ کابل بود نیز عصبانی گردید؛ اما مدیر مسوول روزنامه ایران ما را به دفتر خودش دعوت کرد و از همه هیات روزنامه نگاران افغانستانی نیز معذرت خواهی کرد. خانم ژیلا بنی یعقوب، آقای بهمن امویی احمدی شوهرش که از دوستان ما و مهماندار هیات ما بودند، نیز حضور داشتند. سفر با دشتی خود یک تجربة شیرین زندگیام محسوب میگردد.
خاطرة شرینی از بازدید از روزنامه قدیمی اطلاعات تهران دارم که همة ما به ویژه شهید دشتی، آقای مطهر را اذیت میکردیم و تیراژ بلند روزنامه اطلاعات را با آن دم و دستگاه عظیم با تیراژ اندک و دفتر کوچک روزنامة آرمان ملی مقایسه کرده، بعد همه میخندیدیم و آقای مطهر رئیس روزنامه آرمان ملی عصبانی میشد.
در سفری که بعد از انتخابات سال ۲۰۱۴ در سال ۲۰۱۶ به کشور جمهوری خلق چین داشتیم، نیز برخی از مدیران رسانه های مطرح کشور و مبارز راشدی معین نشراتی وزارت اطلاعات و فرهنگ هیات را همراهی میکردند. دشتی در مسیر هایی که می رفتیم شعر می خواند و یا گاهی آهنگ های ناب هندی و فارسی را زمزمه میکرد.
باری در ایالت سینکیانگ چین موسیقی محلی آن جا، چنان بر او اثر گذاشت که ما تصورش را نمیکردیم. او ذوق عالی در موسیقی داشت، درحالی که خود نه میخواند ونه هم مینواخت، اما شعر و موسیقی شناس لایقی بود. به ویژه، آهنگ استادان موسیقی افغانستان و آواز خوانان ایرانی و هندی را میپسندید. در سفرهایی که چند سال متواتر در کنار استاد رهنور زریاب به بلخ بامی به مناسبت سال نو خورشیدی داشتیم؛ خاطرات فراموش ناشدنی از آن سفرها دارم که اکثرا جنبه شخصی داشته و در جای دیگری خواهم نوشت.
دشتی در مباحث سیاسی سعی میکرد خون سرد و آرام صحبت کند؛ اگر عصبانی میشد دیگر کنترولش را از دست میداد. باری در مصاحبهای در تلویزیون طلوع که یکی از نمایندهأگان مجلس نیز حضور داشت، دشتی از نمایندهأگان مجلس انتقاد کرد. طرف برآشفت و گفت :«حرف کلان تر از دهنت نزن» دشتی به شدت عصبانی شده، گفت «من حرف کلانتر از دهنم نمی زنم زورت در کمرت» بعد ها وقتی از او درمورد آن برنامه پرسیدم فقط خندید و هیچ نگفت.